يك زنگ
خطري هم براي خانمها و آقايان! و آن اين است كه العياذ بالله اگر زن شوهرداري، مرد
زنداري، اين حالت برايش پيدا شود، حتماً رسوا ميشود. يعني مثل اينكه اثر وضعي
اين عشق، رسوائي زن و مرد و به دنبال آن، رسوائي دو طايفه و نابودي هر دو طايفه
است. حتي در غير زن شوهردار و در غير مرد زندار هم اين رسوائي هست. اصلاً عشق،
كارش رسوا كردن است.
يكي از
گناهان، كه اثر وضعياش رسوائي است، زناي زن شوهردار يا مرد زندار است. يعني
علاوه بر اينكه گناهش خيلي بزرگ است، اثر وضعياش در دنيا رسوائي است؛ و يكي هم
مسأله ی عشق، مخصوصاً براي زن شوهردار و مرد زندار است كه اين اثر را دارد.
نكته ی
ديگر اينكه عشق، افسردگي ميآورد. انسان را از كار مياندازد. دلهره و اضطراب خاطر
ميآورد. انسان را از خدا بيخبر ميكند. معمولاً انسان را گناهكار بار ميآورد.
اگر دست از دينش برندارد، يك انسان فاسق و فاجري از كار در ميآيد. همچنين به
واسطه ی عشق، پيري زودرس براي انسان پيدا ميشود. اين در دنيا است. اما از نظر
آخرت، اين دختر و اين زن و اين مرد خير نميبينند. از همه ی اينها كه بگذريم، اگر
خداي ناكرده، زن، شوهردار باشد و مرد، زن داشته باشد، بيوفائي است؛ و بيوفائي،
خود يك رذيله ی خطرناكي است؛ و چاره ی عشقهاي مجازي، بياعتنائي است. وقتي بياعتنائي
كند، از بين ميرود.